داستان زن و شوهر پیر

ساخت وبلاگ

 

زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند.
پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیرزن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.
این بگو مگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل می کند ضبط صوتی را آماده کرد و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط کرد.
پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش رفت و او را صدا زد، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته بود!
از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او بود!

..............

قدر کسایی که به زندگیتون معنا میدنو بدونید تا دیر نشده...سوتتشویق

پاتوق بچه باحالا...
ما را در سایت پاتوق بچه باحالا دنبال می کنید

برچسب : پیرمرد و پیرزن, داستان زیبا, داستان پیرمرد و پیرزن, مطالب زیبا, قدر دانستن, زن و شوهر پیر, شبهای تنهایی, , نویسنده : سعیده fatemeh1 بازدید : 327 تاريخ : جمعه 6 تير 1393 ساعت: 21:40

نظر سنجی

نظرتان درباره وبلاگم چیه؟؟؟

خبرنامه