یک دست صدا ندارد

ساخت وبلاگ

ر

روزی پسر کوچولویی می خواست یک سنگ بزرگ را جابه جا کند; اما هرچه می کوشید حتی نمی توانست کوچک ترین حرکتی هم به آن بدهد.
پدرش که از کنارش می گذشت، لحظه ای به تماشای تقلای بی حاصل او ایستاد. سپس رو به او کرد و گفت: « ببین پسرم، از همه توان خود استفاده می کنی یا نه؟»
پسرک با اوقات تلخی گفت:« آره پدر، استفاده می کنم.»
پدر آرام و خونسرد گفت:« نه، استفاده نمی کنی. تو هنوز از من نخواسته ای که کمکت کنم.»

.........................

پدر جزئی از وجود ما انسان هاست و تجلی دهنده قدرت و عظمت خداوند مهربان در زمین است.
پدر مخلوقیست که هر  جا تو را در حال زمین خوردن ببیند، حاضر است از خود بگذرد، تا تو در مقابلش همیشه سربلند باشی.
 

 

پاتوق بچه باحالا...
ما را در سایت پاتوق بچه باحالا دنبال می کنید

برچسب : پدر, یک دست صدا ندارد, حامی, پشتیبان, سنگ بزرگ, داستان, , نویسنده : سعیده fatemeh1 بازدید : 295 تاريخ : شنبه 7 تير 1393 ساعت: 17:07

نظر سنجی

نظرتان درباره وبلاگم چیه؟؟؟

خبرنامه